مژگان بلوری؛ سهیلا علیرضانژاد؛ پروین سوادیان
چکیده
دراین پژوهش در پی آن هستیم که دریابیم کسب حمایتهای اجتماعی-خانوادگی چگونه بر باز تعریف هویت زنان «همسر از دستداده» تاثیر میگذارد؟ این پژوهش در بین زنان «همسر از دستداده» ساکن دو محله افسریه و عباسآباد، با استفاده از رهیافت نظریه دادهبنیاد انجام شدهاست. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختمند ومشاهده است. ...
بیشتر
دراین پژوهش در پی آن هستیم که دریابیم کسب حمایتهای اجتماعی-خانوادگی چگونه بر باز تعریف هویت زنان «همسر از دستداده» تاثیر میگذارد؟ این پژوهش در بین زنان «همسر از دستداده» ساکن دو محله افسریه و عباسآباد، با استفاده از رهیافت نظریه دادهبنیاد انجام شدهاست. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختمند ومشاهده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که «زنان همسر از دست داده» پس از گذراندن دوران سوگواری و اندوه ناشی از فقدان همسر، شرایط یکسانی ندارند. کدگذاری باز به ظهور سه مقوله بیوههای شاد، بیوههای غمگین و بیوههای سرگردان؛ منجر شد. بیوههای شاد خود به زیرمقولههای زنان حمایتطلب، زنان مستقل و زنان مقاوم قابل دستهبندی است. زنان «همسر از دستداده» با قرار گرفتن در موقعیت جدید به بازتعریف هویت مادرانه خود میپردازند. در خلال فرآیند بازتعریف هویت، «زنان همسر از دستداده» در پنج پارادایم زن فناشده، زن حمایتطلب، زن سرگردان، زن مقاوم و زن مستقل قرار میگیرند. مادری بخشی اساسی از بازتعریف هویت «زنان همسرازدست داده» است و برخورداری از حمایتهای خانوادگی-اجتماعی در باز تعریف هویت مادرانه زنان همسر از دست-داده تاثیرگذار است؛ آنچنانکه زنان فناشده و حمایت طلب را میتوان مادران فناشده و حمایت طلب نامید. زنان مستقل نیز مادران مجرد هستند. حمایت خانواده نخستین در شکلگیری هویت مادران حمایت طلب، بنیادین است.